به دنبال پذیرش استعفای هفت نماینده دیگر عضو "جمعیت الوفاق" از سوی پارلمان بحرین، تعداد نمایندگان مستعفی به 18 نفر رسید و به این ترتیب با استعفای تقریبا نیمی از نمایندگان، این پارلمان مشروعیت خود را از دست داد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبری العالم، پارلمان بحرین روز سه شنبه در حالی استعفای هفت عضو شیعه مجلس این کشور را پذیرفت که یک هیات آمریکایی با ورود به این کشور با مقامات مختلف بحرین دیدار کرد.
هیات آمریکایی متشکل از "جیمز استاینبرگ" معاون اول وزیر امور خارجه آمریکا و "جفری ویلتمن" معاون وزیر خارجه در امور خاورمیانه و مسوول بلندپایه در شورای ملی آمریکا با شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین، شیخ خالد بن احمد بن محمد آل خلیفه وزیر خارجه بحرین و دیگر مقامات این کشور دیدار کرد.
این هیات همچنین حامل نامه ای از سوی باراک اوباما به پادشاه بحرین بود.
این گزارش حاکی است که این هفت نماینده بحرینی به همراه 11 نماینده دیگر در اعتراض به سرکوب اعتراض های مردمی در بحرین استعفا کرده بودند.
در همین حال خبرگزاری بحرین نیز گزارش داد که مجلس نمایندگان بحرین در جلسه روز سه شنبه خود با استعفای هفت نفر دیگر از اعضای انجمن اسلامی الوفاق در مجلس بحرین موافقت کرد.
براساس این گزارش ، " خلیفه بن احمد الظهرانی" رئیس مجلس نمایندگان بحرین اخیرا" در نطقی خطاب به آن دسته از نمایندگان مجلس که استعفا کرده بودند ، خواسته بود که از استعفای خود صرف نظر کنند و به سمت های خود در مجلس بازگردند اما این نمایندگان در حمایت از ملت بحرین این درخواست را رد کردند.
مجلس نمایندگان بحرین اواخر ماه مارس با استعفای 11 نفر از نمایندگان شیعه از مجموع 18 نماینده ای که در اعتراض به کشتار مردم بحرین از سوی نیروهای امنیتی این کشور استعفای خود را تقدیم کرده بودند ، موافقت کرد.
مجلس نمایندگان بحرین دارای چهل کرسی است که 18 کرسی آن متعلق به جمعیت الوفاق است و این جمعیت نماینده جریان اصلی شیعیان دراین کشور است.?
کلمات کلیدی:
در بطن ملت هدف گروههایی بوجود می آیند که در واقع پیش برنده اهداف سلطه گران ولی در ظاهر به گونه ای رفتار می کنند که گویی بیشترین تضاد را به نظام سلطه گران دارند بیشترین فریاد را بر سر استکبار می زنند و تند روی بیشتری نسبت به بقیه مردم نشان می دهند این گروهها و فرقه ها در بین مسلمانان نقش دوستان تندرو و نادان را بازی می کنند که با روش هایی ابلهانه از دین خدا دفاع می کنند این روش ها عموما خلاف خود دین است ، فرقه های تند رو با رفتار های خلاف عرف و خشونت های مفرط چهره ای منفی از اسلام در نظر جهان به نمایش می گذارند و با این رفتارها توجیه گر اقدامات جنگ طلبانه سلطه گران در کشور های اسلامی می شوند .
این سیاست در بسیاری از نزاع های کنونی جهان دیده میشود برای مثال به راحتی می توان درگیری و نبرد میان آمریکا و طالبان وگروه القاعده را در همین راستا پیگیری کرد آمریکا به خاطر اتهامی که به خاطر حادثه یازده سپتامر به گروه القاعده و طالبان نسبت داد و به افغانستان حمله کرد و سالهاست که افغانستان در اشغال ناتو است جالب اینکه اتحاد ناتو با این همه ادعای قدرت هنوز تنوانسته طالبان را نابود کند و حتی ادعای ضعیف کردن آن هم نمی تواند راحت باشد چون در حال حاضر این گروه در نبردهایش با ناتوبه پیروزی های بزرگی دست پیدا می کند حتی می تواند شهر و استانهای افغانستان را از ناتو باز پس گیری کند البته این نه به خاطر قدرت طالبان و ضعف ناتو بلکه به علت تبانی موجود بین این دو لب قیچی است چون اگر طالبان شکست بخورد دیگر توجیهی برای حضور ناتو در افغانستان نیست .
آمریکا برای حفظ محبوبیت و قدرت طالبان در بین مردم فقیر و دارای سطح فرهنگی پایین اقدامات لازم را انجام می دهد ، هم اکنون هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در مناطق قبایلی پاکستان دست به کشتار وسیع و کور مردم می زنند و دولت پاکستان کوچک ترین دفاعی از مردم خود در برابر این توحش های آمریکا از خود نشان نمی دهد و مردم ساده لوح تنها راه عقده گشایی علیه دشمن آمریکایی را ملحق شدن به گروه طالبان و القاعده می دانند به این ترتیب حمله های آمریکا به مناطق قبایلی موجب تقویت هرچه بیشتر طالبان القاعده می شود
این مقاله ادامه دارد
در بین ملت هدف گروههایی بوجود می آیند که در واقع پیش برنده اهداف سلطه گران ولی در ظاهر به گونه ای رفتار می کنند که گویی بیشترین تضاد را به نظام سلطه گران دارند بیشترین فریاد را بر سر استکبار می زنند و تند روی بیشتری نسبت به بقیه مردم نشان می دهند این گروهها و فرقه ها در بین مسلمانان نقش دوستان تندرو و نادان را بازی می کنند که با روش هایی ابلهانه از دین خدا دفاع می کنند این روش ها عموما خلاف خود دین است ، فرقه های تند رو با رفتار های خلاف عرف و خشونت های مفرط چهره ای منفی از اسلام در نظر جهان به نمایش می گذارند و با این رفتارها توجیه گر اقدامات جنگ طلبانه سلطه گران در کشور های اسلامی می شوند .
این سیاست در بسیاری از نزاع های کنونی جهان دیده میشود برای مثال به راحتی می توان درگیری و نبرد میان آمریکا و طالبان وگروه القاعده را در همین راستا پیگیری کرد آمریکا به خاطر اتهامی که به خاطر حادثه یازده سپتامر به گروه القاعده و طالبان نسبت داد و به افغانستان حمله کرد و سالهاست که افغانستان در اشغال ناتو است جالب اینکه اتحاد ناتو با این همه ادعای قدرت هنوز تنوانسته طالبان را نابود کند و حتی ادعای ضعیف کردن آن هم نمی تواند راحت باشد چون در حال حاضر این گروه در نبردهایش با ناتوبه پیروزی های بزرگی دست پیدا می کند حتی می تواند شهر و استانهای افغانستان را از ناتو باز پس گیری کند البته این نه به خاطر قدرت طالبان و ضعف ناتو بلکه به علت تبانی موجود بین این دو لب قیچی است چون اگر طالبان شکست بخورد دیگر توجیهی برای حضور ناتو در افغانستان نیست .
آمریکا برای حفظ محبوبیت و قدرت طالبان در بین مردم فقیر و دارای سطح فرهنگی پایین اقدامات لازم را انجام می دهد ، هم اکنون هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در مناطق قبایلی پاکستان دست به کشتار وسیع و کور مردم می زنند و دولت پاکستان کوچک ترین دفاعی از مردم خود در برابر این توحش های آمریکا از خود نشان نمی دهد و مردم ساده لوح تنها راه عقده گشایی علیه دشمن آمریکایی را ملحق شدن به گروه طالبان و القاعده می دانند به این ترتیب حمله های آمریکا به مناطق قبایلی موجب تقویت هرچه بیشتر طالبان القاعده می شود
این مقاله ادامه دارد
حتما پیگیر ادامه بحث باشید
کلمات کلیدی:
عرفان و معنویت گرایی جوانان
جوان ذاتا به خاطر فطرت پاک آلوده نشده ای که دارند به عرفان میل دارد و شاخصی که در این مرام وجود دارد موجب می شود که جوانان طالب معنویت به آن گرایش پیدا کنند تظاهر به معنویت و عرفان در این مرام و مسلک است صوفیان با ریا کاری در تمام تاریخ جوانان احساساتی و بی خبر را به خود جذب می کنند و بی تجربگی و از نیرو و قدرت فراوان آنها استفاده کامل را می کنند
ادعای محبت اهل بیت
صوفیه در عین اینکه هیچ گاه در ولایت مداری نمره کاملی نداشته اند و حتی مردود شده اند اما در ادعا ید طولایی داشته و دارند و این ادعا بسیاری از دوستان اهل بیت را جذب می کند و یا اینکه اقلا زبانان ایشان در نقد این فرقه تا حدی کوتاه می کند .
تظاهر به صلح طلبی
یکی دیگر از جاذبه های تصوف این است که آنها مدعی هستند که با خلق خدا جنگی ندارند و علیه کسی و لو اینکه به آنها ظلم کند ستیزی ندارند که البته در این خصوصیت دراویش باید دو نکته مورد توجه قرار گیرد :
اول اینکه تاریخ ثابت کرده صلح طلبی آنها صرفا یک ادعاست و زمانی که قدرتی پیدا می کنند به مخالفان خود هیچ گونه رحم و مروتی نشان نمی دهند برای مثال در دوران معاصر ما جریان دراویش چند قائله را به راه انداخت تا به نظام اسلامی ضربه بزند که یکی از آنها قائله خانقاه و دیگری قائله بروجرد بود و به راستی چهره واقعی این فرقه ریا کار را رسوا کرد ، در حادثه قم مثلا یکی از آشنایان بنده که صرفا برای کسب اطلاع به محل رفته بود به خاطر اصابت آجری که از پشت بام توسط این عارفان صلح کل پرتاب شده بود بی هوش به زمین افتاده و در بیمارستان به هوش آمده بود که البته در واکاوی قائله دراویش در قم می توان به نکات ریز دیگری هم درباره ایشان پی برد
دوم اینکه این صلح طلبی تا حدی در این افراد زیاد می شود که منجر به ذلت پذیری و دون مایگی می شود که این مورد در تعارض صریح با آموزه های اسلام است
التقاتی بودن و قابل جمع بودن افکار و آموزه ها
یکی دیگر از جاذبه های صوفیه این است که آنها فرهنگشان را به گونه ای به مردم معرفی می کنند که انگار تعارض و تناقض زیادی با فکر و فرهنگ افراد نداشته باشد .
توضیح اینکه اگر کسی بخواهد از مسیحیت وارد اسلام شود باید تغییرات زیادی در زندگی خودش انجام دهد باید ایمانش به خدا را دگر گون کند و باید پیامبران وامامان و حتی حضرت عیسی به گونه ای دیگر ایمان بیاورد باید نماز بخواند ، روزه بگیرد و ... همین بالعکس اما ویژگی صوفیه و دیگر نحله های عرفانی نوظهور که در عصر ما وجود دارند این است که در مقام عمل با هر نحله ای قابل جمع هستند .
من بارها این جمله را از دراویش گنابادی شنیده ام که می گویند ما هم مانند شما شیعه هستیم ایمان داریم نماز می خوانیم روزه می گیریم حج به جا می آوریم حتی تقلید میکنیم و وقتی از آنها پرسیده می شود که شما مگر یا عموم مومنین چه فرقی دارید پاسخ می دهند که ما در پاره از مسائل دینی دقت عمل بیشتری به خرج می دهیم همین ... اما این اول ماجراست و فرق ها و اختلافات آنها با اسلام ناب آرام آرام نمود پیدا می کند
رسیدن به مقامات بلند انسانی
صوفیه و عرفان های کاذب دیگر همیشه این ادعا را داشته و دارند که به طی راه پیشنهای آنها انسان به راحتی به مقامات بلند عرفانی دست بیابند و با رفتار های غیر شرعی بزرگان این فرقه اینگونه می اندیشتند که بدون رعایت احکام دین و شریعت می توانند با انجام دادن چند ذکر قلبی و یا گوش دادن موسیقی عرفانی به مقام قرب و فنا و .. نایل می شوند وبه جاهای بلندی می رسند خوب این مساله برای جوانان انگیزه می شود که به راحتی و بدون زجمت به این مقامات و سعادت ابدی برسند
برای تحقیق بیشتر در باره صوفیه به اینجا بروید
این مقاله ادامه دارد
مطالب مرتبط
صوفی گری ستیز با اسلام و دشمنی با پیامبر وائمه
زهد بدون علم
میانه روی، راهکاری برای مقابله با تندروی های سلفی ها و خیالپردازی های صوفیه
کلمات کلیدی:
تصویر باشکوهی از آن مجلس در روزنامهها چاپ شد که خیلی موثر بود و انگیزهای برای پیوستن دیگر نیروها به انقلاب فراهم کرد و نیز نور امید و چشمهی پیروزی برای ملت به حساب آمد. بیعت همافران با امام و انتشار عکس آن، ضربهی سختی بر پیکر دولت بختیار وارد آورد.
در آن ساعت، که امام فرمان هجوم مردم به خیابانها را صادر کردند، من در مدرسهی علوی بودم که بیدرنگ به وسط جمعیت آمدم.[3] در آن یکیـ دو روز آخر، افراد زیادی در تهران کشته شدند. ما که برای غسل و کفن شهدا به بهشتزهرا رفته بودیم، مشاهده کردیم که صدها جنازه آوردند. با این وجود مردم دست از مقاومت برنمیداشتند.
این رشادتها ریشه در دین و اعتقاد مردم و اعتماد به رهبر انقلاب داشت و نشان آن بود که قیام نه برای نان و آب، بلکه از سر دلسوزی برای دین و فرهنگ و استقلال کشور است. به این دلیل بود که حضرت امام، پیروزی انقلاب را به «انفجار نور» تعبیر کردند.
منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین انصاریان، تدوین محمدرضا دهقانی اشکذری، حمید کرمی پور، رحیم نیکبخت، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، صص172-170.
کلمات کلیدی:
خبرگزاری فارس: با ایجاد جکومت اسلامی در پرتوی مبارزات انقلابی مردم ایران در سال 57، جهان با نظامی مواجه شد که داعیه استعمار ستیزی را سرمیداد و خواهان گسترش عدالت در عرصه بینالملل بود و با شکلگیری تمدن جدید در جهان، اساس غرب را به چالش میکشید.
به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه باشگاه خبری فارس «توانا»، مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در نماز جمعه تهران در 15 بهمن ضمن اشاره به تلاش دشمنان برای تهاجم گسترده فرهنگی علیه ملت ایران بیانکردند، یکی از تأثیرات انقلاب اسلامی ایران خروج از تقلید محض در عرصه فرهنگی است که این شور با چنین ویژگیها و مبانی میتواند پایهگذار تمدن جدیدی در جهان باشد.
لذا بر آن شدیم به بررسی دیدگاه مقام عظمای ولایت در خصوص فرهنگ و تهاجم فرهنگی در سلسله گزارشاتی بپردازیم.
رهبر انقلاب مفهوم تهاجم فرهنگی را یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم میبرد، تعریف کردهاند که در این هجوم باورهای تازهای را به زور و به قصد جایگزینی با فرهنگ و باروهای ملی آن ملت وارد کشور میکنند.
ایشان تهاجم فرهنگی را همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بی سر و صدا دانسته و تصریح کردند «تهاجم فرهنگی برای بیاعتقاد کردن نسل نو انجام میگیرد، هم بیاعتقاد کردن به دین، هم بیاعتقاد کردن به اصول انقلابی و هم بیاعتقاد کردن به آن تفکر فعالی که امروز استکبار و قلمرو قدرتهای استکباری را به خطر و وحشت انداخته است».
آیتالله خامنهای با بیان اینکه دشمن در تهاجم فرهنگی آن نقطهای از فرهنگ خود را به این ملت وارد کشور میکند که خودش میخواهد، اذعان داشتند «مسئله تهاجم فرهنگی که بنده بارها از آن اسم آوردهام و حقیقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسی و مهم دارد که هر دو شاخه برای شما قابل توجه است؛ یکی عبارت از جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی است.
این ادامه همان کاری است که در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عباسی انجام میگرفتهاست که با پیروزی انقلاب اسلامی بحمدالله قطع شد و اینها دارند، فشار میآورند که همان کار باید انجام بگیرد.
شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی و ارزشهای جمهوری اسلامی و ارزشهای ملت ایران که از طرف فرهنگی، با نوشتن و تهیه فیلم و نمایشنامهها و تنظیم کتابها و فصلنامهها و با هدایت بیگانه امروز در کشور ما انجام میگیرد».
امام امت باور به تهاجم فرهنگی و لزوم مقابله با آن را برای مردم امری ضروری شمرده و تصریح کردند«ما باید باور داشته باشیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگی دشمنانمان هستیم.»
«ما از همه سوی با دشمنی و خصومت دشمنان اصلی و فرهنگیمان در جهان مواجه هستیم، چه در زمینه فرهنگ عمومی، ذهنیت و عمل فرهنگی مردم و چه در زمینه کار آموزشی و تربیت نیروی انسانی، تا نگذارند که ما به مقاصدمان برسیم».
ایشان تهاجم فرهنگی دشمن را یک حمله همه جانبه و سازماندهی شده تلقی کردند و بیان داشتند «در آغاز طبیعی بود که انقلاب نتواند روشنفکر و هنرمند جماعت را که با دین و ایمان و روحانیت سر و کاری نداشتند، جذب کند.
مقام عظمای ولایت با اشاره به دوری هنرمندان متعهد و مومن از وارد شدن به مقولات فرهنگی در سالهای ابتدایی انقلاب و زیانهای ناشی از آن فرمودند «البته گروهی از آنان وجدانهای بیداری داشتند که انقلاب آنها را جذب کرد؛ عدهای هم کنار ماندند؛ انقلاب نتوانست آنها را جذب کند. در سالهای اول انقلاب این گروه جرات نفس کشیدن نداشتند.
طبیعت این جماعت که پیش از انقلاب هم من خیلی از نزدیک آنها را میشناختم، این است که اهل خطر نیستند، اهل وارد شدن در صحنههای دشوار و خطرناک نیستند.
آن طوفان اوایل انقلاب آنها را وادار کرده بود که درون خانههاشان در لاک خود فرو روند و حداکثر پشت درهای بسته با یکدیگر درد دلی بکنند. تدریجاً نشریهای راه انداختند، قلمی زدند، حرفی زدند، یک کسی در یک جایی به نفعشان چیزی گفت، شعری سرودند، کسی اعتراضی نکرد.
دیدند، مثل اینکه در این فضا میشود با سازماندهی کاری کرد و آن کاری که میخواهند بکنند، این است که پشت جبهه انقلاب را کلاً میان بازوان خود بگیرند.»
ایشان پشت جبهه انقلاب را مردم دانستند و خط مقدم آن را مسئولین برشماردند که بعد از آنها وابستگان به مسئولین و سپس خیل عظیم مردم قرار میگیرند که در همین راستا دشمن فکر میکرد، اگر این خیل انبوهی را که پشت سر مسئولان هستند، را در اختیار بگیرد، همه چیز برای او حل خواهد شد. که در صورت چنین امری ضربه محکمی به انقلاب خواهد زد.
«اگر بتوانند فکر و ذکر و دل و هوا و هوس و احیاناً تشخیص عقلانی کسانی را که پشت جبهه هستند، به یک سمتی جذب کنند، آنها را میان بازوان خویش گرفتهاند. این درست است، اما آیا میتوانند؟ نه، به نظر ما برآوردشان سادهلوحانه است.
اما آنها خیال کردهاند که میتوانند و لذا شروع کردهاند، هدف این است. در سینما، مطبوعات حتی در رادیو و تلویزیون که مال دولت است، در سالنهای فرهنگی، در جشنوارهها، در جای جای مناطق فرهنگی، بخشی و مهرهای از آن مجموعه حاضر است. دارند کار میکنند.»
رهبر انقلاب با بیان اینکه دشمنان ابتدا در بعد فرهنگی محض و سپس با وارد شدن در مسایل سیاسی از قبیل انتقاد به دولت، نظام و زیر سوال بردن گذشته نظام در صدد رخنه در پشتوانه نظام است، تصریح کردند « این کار انجام شده و بسیار خطرناک است. البته خطرناک که میگویم نه اینکه بیعلاج یا صعبالعلاج است. نه، بسیار سهل العلاج است به شرط اینکه بیمار و همچنین طبیب احساس کنند که بیماری هست.
اگر احساس کردند که بیماری هست آن وقت دیگر صعبالعلاج نیست؛ بلکه بسیار سهلالعلاج است. خطر آنجاست که من و شما نفهمیم چنین چیزی وجود دارد. ما فرهنگی هستیم، اهل تشخیص فرهنگی هستیم، کسی که در فضای فرهنگی استشمام می کند، لازم نیست لمس کند یا ببیند تا چیزی را بفهمد.
این را، هم روزنامهنگاران بدانند، هم رادیو و تلویزیون ما بداند، هم دستگاههای تبلیغات ما مثل وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، آموزش و پرورش و دیگران بدانند! امروز مسئله این است.
البته طبیعت آنها، طبیعت مؤمنی نیست. اشاره بکنی، عقبنشینی میکنند، حرفشان زیباست، اما متکی به ایمان و اعتقاد نیست. طبیعت جماعت اهل قلم و روشنفکر مادی مسلک همین است. حرف که میزند زمین و آسمان را به هم میدوزد، گویی سوخته جانی است که از اعماق جانش حرف میزند، نزدیکش که رفتی، میبینی نه خیر، هیچ چیز نیست. از زبان یک ذره فراتر نیست.
بسیاری از اینها راجع به استعمار، صهیونیسم، ظلم و چیزهایی از اینگونه قلم زده بودند، اما حاضر نشدند، یک قدم در میدانی که مردم حضور داشتند، وارد شوند. حتی به مردم پشت کردند. اینها اسیر هواهای نفسانی و توهمات خویش هستند».
لذا ایشان با تاکید بر اینکه باید تهاجم فرهنگی را یک مقوله حقیقی و جدی به حساب آورد، چرا که آنها مبارزه فرهنگی با تفکر اسلامی و جمهوری اسلامی دارای شاخهها و شعبههای متعددی است؛ را آغاز کردهاند که نمود آن را در نفوذ به تفکر سیاسی اسلام در مطبوعات، در کتابهای مختلف و در ترجمهها، حتی در تاریخنویسی میتوان مشاهده کرد.
علت این است که این انقلاب بر مبنای تفکر سیاسی اسلامی بنا شده است، چرا که اگر اسلام یک تفکر سیاسی نداشت، یک انقلاب بر مبنای اسلام انجام نمیگرفت و یک نظام بر اساس آن به وجود نمیآمد.
کلمات کلیدی: