سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که حکمتی را نشر داد، با آن یاد می شود [امام علی علیه السلام]
اندیشه روشن

مارتین لوتر اگر چه
در شمار مطرح
کنندگان ایده سرزمین موعود یهودبه حساب نمی آید و حتی  ایده

برتری یهود را هم ظاهرا پس گرفت اما باعث
شد کمکم این گفتمان شکل بگیرد


مارتین لوتر بنیان
گذار و رهبر جنبش
پرو تستان تا حدود زیادی مسئول به وجود آمدن 
شرایط روحی قرن شانزدهم بود شرایطی که زمینه مناسب را جهت انتشار
مسیحیت
یهودی فراهم ساخت لوتر در  سال 1523 کتاب
خویش را با نام «مسیح یهودی زاده شد» به رشته تحریر در آورد»این کتاب در
همان سال
هفت بار تجدید چاپ شد او در کتاب « مسیح یهودی زاده شد» دیدگاهها و نظرات
یهودیت
را تایید کرد  وظلم و ستمی را که کلیسا بر
آنها روا داشته بود محکوم کرد و عنوان کردکه 
مسیحیان و یهودیان از یک تبار زاده شده اند





















او در این کتاب می گوید :

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجاهد فرهنگی 89/7/26:: 11:27 عصر     |     () نظر

در اسلام نسبت به افرادی که چیزی را به دین خدا نسبت می دهند برخورد شدیدی وجود دارد خداوند درقران می فرماید (من اظلم ممن افتری علی الله کذبا) چه کسی که از آنکه به خدا دروغ نسبت میدهد ظالم تر است



اینک می خواهیم جایگاه واقعی فردی که در عصر ما شخص دوم مسیحیت است را بدا نیم توجه دوستان را به روایتی که درباره بد ترین دوزخیان است جلب می کنیم البته در باره این شخص روایات زیاد است ولی ما بسنده می کنیم از امام موسی کاظم این روایت نقل شده است که فرمود:

یا إسحاق إن فی النار لوادیا یقال له محیط لو طلع منه شرارة لأحرق من علی وجه الأرض و إن أهل النار یتعوذون من حر ذلک الوادی و نتنه و قذره و ما أعد الله فیه لأهله و إن فی ذلک الوادی لجبلا یتعوذون أهل ذلک الوادی من حر ذلک الجبل و نتنه و قذره و ما أعد الله فیه لأهله و إن فی ذلک الجبل لشعبا یتعوذ جمیع أهل ذلک الجبل من حر ذلک الشعب من نتنه و قذره و ما أعد الله فیه لأهله و إن فی ذلک الشعب لقلیبا یتعوذ أهل ذلک الشعب من حر ذلک القلیب و نتنه و قذره و ما أعد الله فیه لأهله و إن فی ذلک القلیب لحیة یتعوذ جمیع أهل ذلک القلیب من خبث تلک الحیة و نتنها و قذرها و ما أعد الله عز و جل فی أنیابها من السم لأهلها و إن فی جوف تلک الحیة لسبع صنادیق فیها خمسة من الأمم السالفة و اثنان من هذه الأمة قال قلت جعلت فداک و من الخمسة و من الاثنان قال أما الخمسة فقابیل الذی قتل هابیل و نمرود الذی حاج إبراهیم فی ربه قال أنا أحیی و أمیت و فرعون الذی قال أنا ربکم الأعلی و یهودا الذی هود الیهود و بولس الذی نصر النصاری و من هذه الأمة


فرمود: ای اسحاق! همانا در دوزخ وادی‏ای باشد که آن را «سقر» گویند که از آن هنگام که خدا آن را آفریده هرم شراره‏اش را پس نداده است. اگر خدا اجازه دهد که هرم شراره‏اش را به اندازه سوراخ سوزنی پس دهد بی‏تردید هر آن کس را که بر روی زمین است بسوزاند و همانا دوزخیان از حرارت و بوی گند و چرک و عذاب‏های آن وادی که خداوند برای اهل آن آماده نموده پناهی جویند و بی‏گمان در آن وادی کوهی است که همه اهل آن از حرارت و بوی گند و چرک و عذاب‏های آن کوه که خداوند برای اهل آنجا آماده ساخته پناهی جویند و بی‏تردید در آن کوه دره‏ای است که همه اهل آن از حرارت و بوی گند و چرک و عذاب‏های آن دره که خداوند برای اهل آنجا فراهم آورده پناهی جویند و همانا در آن دره چاهی است که همه اهل آن دره از حرارت و بوی گند و چرک و عذاب‏های آن چاه پناهی خواهند و به راستی، در آن چاه ماری است که همه اهل آن چاه از پلیدی و بوی گند و چرک و عذاب‏های آن مار که خدای گرامی و بزرگ در نیش زهرآگینش برای اهل آنجا فراهم آورده پناهی جویند و بی‏گمان در شکم آن مار هفت صندوق است که پنج نفر از امّت‏های پیشین و دو نفر از این امّت در آن صندوق‏ها هستند. عرض کردم:


فدایت شوم! آن پنج نفر و آن دو نفر چه کسانی هستند؟ فرمود: امّا پنج نفر، قابیل که هابیل را کشت، نمرود که با حضرت ابراهیم علیه السّلام در باره پروردگارش محاجّه و مجادله نمود و گفت که «من زنده می‏کنم و می‏میرانم»، فرعون که گفت «من پروردگاربلند مرتبه شمایم»، یهودا که گروهی را یهودی کرد و بولس که گروهی مسیحیت را تحریف کردو عده ای را به آن دین تحریف شده در اورد و از این امّت دو نفر بیابان‏نشین‏


1- ثواب‏الأعمال عقاب ابن آدم الذی قتل أخاه و نمرود

2- ثواب الاعمال-ترجمه حسن زاده

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجاهد فرهنگی 89/7/26:: 11:27 عصر     |     () نظر
تحلیل
فیلم گابریل

نام
فیلم : گابریل Gabriel

محصول
2007

کارگردان:
شان ابس (Shane Abbess)

نویسنده:
شان ابس (Shane Abbess)و مت هیلتون تاد (Matt Hylton Todd)

تاریخ
نمایش فیلم: 15 نوامبر 2007

جوایز: 1
نامزدی در جشنواره های گوناگون

محصول
کشور استرالیا

بازیگران:

Andy
Whitfield در نقش Gabriel

Dwaine
Stevenson در نقش Sammael

Samantha
Noble در نقش Jade / Amitiel

Michael
Piccirilli در نقش Asmodeus



 
ما جرای
فیلم
زمین را
ظلمت فرا گرفته است خدا فرشتگانش را فرستاده تا سقوط کرده ها( ظاهرا منظور
فرشتگانی هستند که از دستور خدا تمرد کرده اند) را از بین ببرند و زمینه
ورود نور را به زمین فراهم کنند اما فرشتگان هیچکدام قدرت این کار را
نداشته اند و هر کدام دچار مشکلاتی شده اند آریل(Uriel ) به انسانی معتاد
تبدیل شده  ....

و در مکانی دور از شهر
در ترس و وحشت زندگی می کند آمیتیل (Amitiel) که به صورت زنی در آمده به
اجبار آسمودس(Asmodeus) (1)مجبور شده تا برای ادامه زندگی خود فروشی کند ،
ایتوریل(Ithuriel) که از پیروزی نا امید شده بهترین کار را ساختن نوان خانه
و غذا دادن به بینوایان تشخیص داده ، رافائل (Raphael ) هم زخمی و بیمار
از کانالی زیر زمینی مخفی شده و در آخر اینکه مایکل یا همان
میکائیل(Michael) فرشته مقرب الهی که به زمین آمده بود و اثر از او نیست و
همه گمان می کنند که کشته شده است در این حال خدا برای نجات زمین از نور
آخرین فرشته خود یعنی جبرئیل (گابریل Gabriel) را می فرستد که سقوط کرده ها
را بکشد و نور را به زمین بر گرداند جبرئیل روی زمین می آید و سعی در جمع
کردن نیرو های سابق دارد و تنها چیزی که به آن می اندیشد بر گرداندن دوستان
است و انگار به تطهیر و هدایت دوستان و اصطلاحا برادرانش از برگرداندن نور
هم بیشتر اهمیت میدهد گابریل دوستانش را یکی پس از دیگری می یابد و با
دیدن وضعیت آنها مطمئن میشود که آنها نمی توانند کار موثری انجام دهند پس
خود دست به کار میشود و یکی یکی سقوط کردگان را از بین می برد اما کسی که
به عنوان قوی سر کرده شیاطین یا همان سقوط کردگان است علی رغم نگرانی شدید
دیگران در مقابل او عکس العملی نشان نمیدهد تا جاییکه مورد تهمت واقع می
شود و مجبور میشود یکی از آنها را خوش به قتل برساند بالاخره همه سقوط
کردگان کشته میشوند تا اینکه نوبت به Sammael میرسد وقتی که گابری با او بو
بو می شود متوجه میشود که او همان مایکل یا به عبارت دیگرمیکائیل ملک مقرب
الهی است که تا به حال گمان می کرده اند او مرده است مایکل به گابریل
میگوید من با تو جنگی ندارم تو برادر من هستی من به این دلیل علیه تو
اقدامی نکرده ام که می خواسته ام تو رهبری ما را بر عهده بگیری اما گابریل
سخن او را نمی پذیرد و با او درگیر میشود تا جایی که هر دو نیمه جان و در
حال مرگ کنار هم می افتند وکه به ناگاه مایکل که ادعا کرد بود که با گابریل
جنگ ندارد ادعای خود را ثابت می کند و آن نیمه جان خود را به گابریل هدیه
میدهد و خود می میرد در سکانس پایانی فیلم می بینیم که گابریل بسیار عصبانی
از دست خداوند بر سر خدا فریاد میزند و او را مقصر همه این مسائل میداند و
به تلافی گرفتاری هایی که خدا برای او و برادرانش ایجاد کرده مانند مایکل
سقوط می کندو جهان دوباره در تاریکی فرو میرود

خدا در آنسوی اسمان است
و دخالتی در زندگی بشر ندارد

یکی از تفکرات رایج در
یهود درباره خدا این است که خدا بعد از خلق انسان دیگر توان دخالت در امور
او را ندارد همان طور که در قرآن می فرماید (وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ
اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ
یَداهُ مَبْسُوطَتان‏ یهود گفتند دست خدا بسته است (دیگر تغییری در خلقت
نمی‏دهد و چیزی از عدم به وجود نخواهد آمد) به واسطه این گفتار دروغ دست
آنها بسته شد و به لعن خدا گرفتار گردیدند بلکه دو دست (قدرت و رحمت) او
گشاده است‏ )(2) البته این تفکر در درون مسیحیت هم نفوذ کرده همانن طور که
میدانید مکتب دئیسم (3)هم قائل به چنین تفکراتی هست خوب به هر حال در این
فیلم هم در ابندای فیلم می بینیم که گابریل برای ورود به زمین از هزارن
سیاره بلکه ستاره بلکه کهکشان آن طرف تر عبور می کند تا به زمین برسد به
این ترتیب به مخاطب چنین القاء می شود که خدا با این همه فاصله نمی تواند
در امور خلق دخالت کند

مگر تاریکی چه عیبی
دارد

در این فیلم جهان تاریک
خیلی بدتر از جهانی که هم اکنون در آ» هستیم نمایش داده نمی شود بلکه آنچه
بزرگ نمایی میشود فساد جنسی و آزادی و بی بند باری است که این مورد هم از
نظر به ظاهر متمدنین این زمانه امری منفی تلقی نمی شود و مواردی از قبیل
فقر نا امنی و .... که نمایش داده می شود موارد بسیار جدی نیست و نظیر آن
در حال حاضر در غرب وجود دارد و چیز مهمی نیست انگار سازنده فیلم می خواهد
بگوید حکومت شیطان خیلی هم بد نیست بلکه نسبت به حکومت خدا مزیت هایی هم
دارد و آن هم لذت های ناشی ار آزادی و بی بند و باری و همچنین آرامشی که در
سایه تفرد و تنهایی جهان تاریک وجود دارد است که بسیاری از مردم این مورد
را ( البته به ادعای سازنده فیلم ) می پسندند.

شیطان برای آزادی انسان
میجنگد

در این فیلم می بینیم
مایکل که تمرد کرده چند بار در طول فیلم ادعامی کند که خواستار آزادیست و
خطاب به یکی دیگر از شیاطین می گوید تو برای قدرت می جنگی اما من برای آزدی
ولی مقصودمان یکی استو در نهایت به یک هدف دست می یابیم البته نمی توان بر
این افراد زیاد خرده گرفت چون این فکر از تورات تحریف شده ناشی می شود
انجا که خدا از ترس اینکه بشر به مقام او دست اندازی نکند او را از دانش و
زندگی ابدی محروم می کند اما ابلیس او را به خوردن میوه دانش راهنمایی می
کند و به خاطر این فدا کاری برای انسان است که به این بلا گرفتار میشود (4)
پس این گونه القلء می شود که انگار اینگونه کا تا به حال گفته میشد شیطان
موجود بدی هم نیست بلکه انگار از خدا بر تر است چون خدا میخواهد انسان را
برده خود کند اما شیطان برای آزادی انسان تلاش می کند

خدا شکست می خورد

در سکانس پایانی فیلم
که می توان گفت تمام فیلم زمینه چینی برای رساندن پیام چند دقیقه آخر فیلم
است می بینیم که گابریل می فهمد که مقصر اصلی این جریان خدا است و تصمیم می
گیرد در مقابل برنامه او مقابله کند و جلوی خدا را بگیرد و تر جیح می دهد
که او هم مانند دیگران سقوط کند تا اینکه برگردد و برده خداوند باشد

مگر این شهرات چقدر
جذابند

سازنده فیلم به طرز
ناموفقی قصد دارد احساسات انسانی را قوی و بزرگ جلوه دهند و در بخش های
مختلف فیلم این مفهوم که ( در این جهان چیز هایی حس میشود که در جای دیگر و
سابقا حس نشده بود) این جمله توسط فرشتگان سقوط کرده و مایکل تکرار میشود و
مدام می خواهند شهوات و امیال انسانی را بسیار یزرگ و قوی و موثر جلوه
دهند من با این رفتار این آقایان به یاد آیاتی از قرآن می افتم که شیطان
چگونه زینت ها و شهوات را در برابر انسان زیبا جلوه می دهد (زُیِّنَ
لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساء... مردم ظاهر بین دنیا پرست و
کوته نظر را آرایش حبّ شهوات نفسانی که عبارت از میل به زنها و ....)(قالَ
رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ
لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ آن گاه شیطان گفت: خدایا مرا گمراه کردی من
نیز در زمین (همه چیز را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو
غافل شوند) و همه‏ی آن‏ها را گمراه خواهم کرد )(5) خداوندا ما را از دست
شیاطین انسی و جنی نجات بده.



1- آسمودس یا همان آسمودس پادشاه بزرگ
شیاطین است در زبان که در تلمود هم نام او برده شده و به زبان عبری( ?????
?‎ Ashmedai ) می باشد

2- سوره مائده آیه 64

3- خداانگاری (به انگلیسی: Deism) این
باور است که خدا وجود دارد و گیتی فیزیکی را خلق کرده‌است ؛ اما در عمکرد
آن مداخله نمی‌کند. خداانگاری مرتبط با فلسفه دینی و جنبشی است که وجود خدا
را از عقل استنتاج می‌کند. خداانگاری درباره این که خدا در خارج از گیتی
چه انجام می‌دهد ، هیچ‌گونه موضع‌گیری نمی‌کند. این برخلاف اصل اعتمادگرایی
در دین‌های اسلام، مسیحیت، زرتشتی و یهودیت است که بر وحی در کتاب‌های
مقدس تکیه می‌کنند.خدا انگاران بیشتر وقایع فراطبیعی را مانند معجزه و
پیشگویی رد می‌کند و معتقد هستند که خدا در زندگی انسان‌ها و قوانین طبیعی
گیتی مداخله نمی‌کند. آن‌چه که آئین‌های سازمان‌دهی‌شده وحی و کتاب آسمانی
می‌نامند خداانگاران تفسیرهای افراد دیگر می‌دانند. به باور خداانگاران
بزرگ‌ترین هدیه‌ای که خدا به انسان داده‌است دین نیست بلکه قدرت استنتاج
است.

خداانگاری در قرن 17 و 18 در دوره
روشنگری به‌ویژه در فرانسه، پادشاهی متحده و ایالات متحده رواج بسیار
یافت.مخصوصا در میان مسیحیانی که نمی‌توانستند مفاهیمی مانند سه‌گانگی خدا،
الهی بودن مسیح، معجزه‌ها، بی خطایی نوشته‌ها یا عصمت وحی را قبول کنند
اما به خدای یکتا اعتقاد داشتند. در ابتدا گروهی خاص تشکیل نشده بود ولی
این بینش بعدها باعث به بوجود امدن آیین‌هایی مانند توحیدگرایی و
جهان‌گرایی توحیدگرا شد و تا امروز به شکل‌های خداانگاری مدرن و خداانگاری
کلاسیک ادامه دارد.( منبع دانش نامه ویکی پدیا)

4- کتاب مقدس سفر پیدایش باب اول

5- سوره آل عمران آیه14

6- سوره حجر آیه 39

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجاهد فرهنگی 89/7/26:: 11:27 عصر     |     () نظر
«قتل عام های یهود توسط کلیسا و پاپ، آغاز یک رشته حملات شدیدی بود که تا عصر ما ادامه یافته است.
 
در 1235م، در شهر بادن، قتلی به دست شخص نامعلومی اتفاق افتاد که آن را به یهودیان نسبت دادند و همین واقعه منجر به قتل عام یهودیان در این شهر اروپایی شد.
 
در سال 1243م، تمامی سکنه ی یهودی «بلیتس» واقع در نزدیکی «برلین» را، به اتهام آنکه بعضی از آنها کلوچه ی متبرک عشای ربانی را آلوده ساخته اند، زنده زنده در آتش سوزانیدند.

 

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجاهد فرهنگی 89/7/26:: 11:27 عصر     |     () نظر
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">ابراهیم(علیه
السلام)دو فرزند به نامهای اسماییل واسحاق داشت یعقوب فرزند اسحاق بود نام
دیگر یعقوب اسرایل است یعقوب دارای دوازده فرزند بود بنا براین فرزندان
یعقوب را بنی اسراییل می گویند یکی از فرزندان یعقوب یوسف نام داشت به خاطر
حسادت برادرانش او را در چاه انداختند که طی ماجرایی خاص به مصر رفت وپس
از سالها عزیز مصر شد واز خانواده اش دعوت کرد تا به مصر بروند آنان نیز به
آنجا مهاجرت کردند بنا براین بنی اسراییل در مصر ساکن شدند پس از حدود
چهارصد سالحضرت موسی برای هدایت بنی اسراییل مبعوث شد وبا بنی اسراییل که
ازستم فرعون به ستوه آمده بودند از مصر به قصد سرزمین کنعان حرکت کرد اما
این مسافرت حدود صدسال طول کشید وحتی در زمان حیات حضرت موسی به کنعان
نرسیدند ودر آغاز قرن سیزدهم پیش ازمیلاد بنی اسراییل به سرپرستی یوشع ابن
نون جانشین حضرت موسی به سرزمین کنعان یعنی فلسطین کنونی رسیدند اسفار
تورات در این جا می گویند جنگجگویان بنی اسرائیل پیروز مندانه وارد کنعان
شدند و هزارذان کنعانی را به قتل رساندند پس از یوشع دوره ای دویست ساله به
عنوان دوره سر گردانی بنی اسرائیل که آن هم سراسر مشحون از خصومت و در
گیری با کنعانیان بود پس از این دوره در قرن( 11 پ.م) اقوام فلستی از جزیره
کرت به جنوب قزه مهاجرت کردند و به کنعانیان علیه عبرانیان ( بنی اسرائیل )
باآنها متحد شدند و این سرزمین پس از آن در نزد یونانیان و رومیان به علت
سکونت اقوام فلستی فلسطین نام گرفت این دوره شاهد حضور 14 نفر از انبیا به
عنوان قضات یا داوران در بین بنی اسرائیل بوده که در زمان آخرین داور به
نام سموئیل بنی اسرائیل از او می خواهند که پادشاهی برای آنها بر گزیند او
نیز شائول (طالوت ) را اتخاب کرد

entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;"> 
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">پس از طالوت
داود (ع) به پادشاهی رسید او شهر اورسالم که تا آن زمان به دست کنعانیان
بود تصرف کرد و آن را اورشالم یعنی شهر صلم نامید و مرکز حکومت خویش قرار
داد (قرن 10 پ . م )
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">پس از داود
سلیمان به حکومت رسد که حکومت او اوج قدرت بنی اسرائیل است در زمان او هیکل
ساخته شد پس از حضرت سلیمان (ع)دوازده سبط او با هم اختلاف پیدا کردند 10
سبط شورشی در شمال کشوری به نام اسرائیل تاسیس کردند و دو سبط با جانشین
سلیمان به نام رحیعام در قسمت جنوبی کشور یهودا را تشکیل دادند کشور شمالی
به دست آشوریان به کلی نابود شد و کشور جنوبی نیز به تصرف بابلیان به
فرماندهی بخت النصر در آمد که او هیکل را نابود ساخت و بنی اسرائیل را
اسارت برد در این حادثه تورات نیزمفقود شد ( قرن 8 تا 6 پ . م )
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">در قرن 538 پ .
م کوروش هخامنشی بابل را فتح کرد و بر فلسطین مسلط شد و به یهودیان اجازه
داد تا از بابل به اورشلیم بر گردند و هیکل را ترمیم کنند .
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">در قرن 4 پ.م
فلسطین به دست اسکندر مقدونی افتاد و بسیاری از یهودیان برای دست یابی
زندگی بهتر به سوریه ، مناطق آسیای میانه ، یونان و اسکندریه مهاجرت کردند
به دین ترتیب یهودیان که در کشور های مختلف تحت تاثیر فرهنگ های مختلف
بودند از این موقیت بی تاثر نبودند و به خاطر همین یهودیان آن دوره را می
توان به سه دسته تقسیم کرد :
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">- یهودیان بابل
: به عنوان یهودیان متعارف و رسمی
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">- یهودیان
اسکندریه : دارای نوعی آزادی در اندیشه بودند آنها کوشیدند خود را از
انزوای نژادی خارج کنند و به دیانت حضرت موسی نزدیم شوند
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">- یهودیان
اورشلیم : که نماینده جناح فاسد افراطی به شمار می آمدند و خود را ملت
برگزیده خدا می دانستند ( قرن 3 پ.م )
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">در قرن 1 پ.م
رومیان برفلسطین مسلط شدند در این دوره که معاصر با ولادت حضرت مسیح(ع) بود
یهودیانبه سه دسته تقسیم شدند :
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">1 – عیسویان :
در شمال غربی بحر المیت و شهر اسکندریه آنها انسان را فانی می دانستند و
قائل به حیات جاودان اخروی بودند
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">2 – صدوقیان
کاهنانی بودند که قائل بودند باید تمام ظواهر تورات حرف به حرف اجرا شود و
عقل و منطق را در تفسیر آن راه نمی دادند دیگر این که این طایفه معاد را
قبول نداشتند و می گفتند با مرگ علاوه بر جسم روح هم خواهد مرد
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">3 – فریسیان :
از نزاع میان دو گروه نخست گروه سوم پدید آمد که عقاید میانه ای داشت این
دوره شاهد ظهور احبار بود که به جای کهانت به علم و معرفت تکیه می کردند و
در این دوره بسیاری از یهودیان منتظر ظهور حضرت عیسی بودند خصوصاً در
فلسطین ، مصر و سوریه
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">ولاد حضرت عیسی
(ع) :
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">عده ای از
یهودیان به دین حضرت عیسی (ع) گرویدند ولی عده دیگری از کاهنان با وی به
مخالفت پرداختند تا جایی که علی الظاهر او را به صلیب کشیدند در قرن اول
میلادی یهودیان علیه امپراتوری روم شورش کردند و او به عنوان انتقام از
ایشان قدس را ویران و هیکل را نابود ساخت در قرن دوم میلادی از سال ( 132 -
135 م ) شورش سه ساله دیگری بر ضد رومیان انجام دادند
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">اما با سرکوب
این شورش هزاران یهودی به قتل رسیدند و با استقرار امپراتوری روم یهودیان
از اقامت در اورشلیم منع شدند دراین دوره عده ای از احبار شروحی بر توات
نوستند به نام تلمود که مدعی بودند تورات شفاهی است .
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">در قرن پیش از
آن که رومیان و اهالی اسپانیا دین مسیحیت را بپذیرند طوایفی از یهودیان از
طریق امپراتوری روم به اسپانیا رفتند و در آنجا ساکن شدند .
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">قرن چهارم
میلادی شاهد مسیحی شدن امپراتوری قسطنطنیه بود در این زمان یهودیان به خار
دشمنی با حضرت مسیح و مسیحیان مورد آذار امپراتوری روم واقع شدند ، ورود
آنها به اورشلیم ممنوع و هیکل تخریب و به محل جمل آوری زباله تبدیل گردید .
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">
entry-content" dir="rtl" style="text-align: justify;">در اواخر قرن
پنجم ویزیکوت ( طایفه ای آریایی نژاد که کاتولیک هم بودند ) بر اسپانیا
مسلط شدند ویهودیان را مورد آزار وشکنجه قرار دادند .

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجاهد فرهنگی 89/7/26:: 11:27 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >